دردانه ام گوش سپار
نازنینم،گرمی وجودم ، زلالی حیاتم،ثمره ی عمرم ، دردانه امیر عباسم اینک که لحظه ها برای بهم رســیدن از هم سبقت می گیرند و تن نازک دقــایق زیر تن باد زمان از نفـــس می افتد،تو گل زیبای من در مقابل دیدگانم قد می کشی.کم کمک زندگی می آموزی و من شادمانم. شادمانم که نو شکوفه ی باغ زندگیم آرام آرام الفبای زیستن می آموزد و خود را گام به گام برای پرواز در بیکران همیشه آبی زندگی مهیا می سازد. شکوفه ی لطیفم، امیر عباسم از خداوند طلب دارم مرا یاری دهد تا دستان کوچکت را در دست بگیرم و برای غوطه ور شدن در زلال زندگی و بندگی آماده ات کنم.آنگاه با عشق همیشگی ام که همانا مهر خداوندی است که در دلم به ودیعه سپرده شده از این پایین پرواز با ش...
نویسنده :
مامان زینب
16:20